-
نیم نگاهی به اهمیت توجه به ادبیات کودک و نوجوان
ادبیات کودک و نوجوان، بهطور کل به نوشته هایی اطلاق میشوند که کودکان و نوجوانان میخوانند و به همین علت تخیل و حسوحالی کودکانه در این متون در جریان است. نوشته های این حوزه، از ویژگیهای ذاتی یک کودک نشأت میگیرند و براساس درک و تمایلات یک کودک نوشته میشوند. درواقع وجود یک کودک به عنوان مخاطب است که سبب تمایز این حوزه با ادبیات بزرگسال میشود.
از آنجایی که ادبیات کودک، با تربیت و آموزش و شکلگیری شخصیت کودکان ارتباط مستقیم دارد، بخشی بسیار مهم و تخصصی محسوب میشود و توجه به آن از اهمیت ویژه برخوردار است. این ادبیات، در هر شکل، چه به صورت داستان و لالایی و چه به شکل قصه های محلی و بومی، فرصتی برای رشد خلاقیت و هوش کودکان فراهم میکند و زمان مناسبی برای شکل دادن علاقه به خواندن در کودک ایجاد میکند.
-
جایگاه قصه خوانی در ادبیات کودک
کودکی دوران مهمی از زندگی هر کدام از ما بودهاست! پایه اکثر توانمندیها، علایق، شناخت و حتی ضعف های شخصیت ما تا سن شش سالگی گذاشته شده و از این جهت است که باید به روند رشد شخصیت یک کودک در این سن اهمیت داد!
قصه گویی، یکی از راههای برقراری ارتباط کودک با جهان ناشناخته اطراف و از مهمترین راههای توانمندسازی شخصیت او است. در طول قصه گویی، کودک احساسات را میشناسد و یاد میگیرد که در موقعیت های مختلف چه واکنشی از خود نشان دهد. همچنین، شنیدن یک قصه با درگیر کردن حواس دیداری و شنوایی کودک، باعث افزایش سطح هوشیاری و آگاهی او میشود.
اما، نکته مهم اینجا است که برای تحقق همه اهداف بالا و دستیابی به نهایت ظرفیت کاربردی یک قصه برای کودکمان، اول باید یاد بگیریم که قصه خوب چه قصه های است و چگونه باید یک قصه گوی خوب باشیم!
-
شروع قصه ی سه شنبه های قصه
باور ما در بنیاد زینب همیشه بر این اساس بوده که اینجا باید خانه کودکان ما باشد و نه فقط یک مرکز نگهداری شبانه روزی! محیط شبه خانواده بنیاد زینب، این امکان را فراهم کردهاست که فرزندانمان مربیان خود را مادر بدانند و در امنیت و عشق آغوش آنها پرورش پیدا کنند. یکی از وظایف مادری مربیان این خانه هم قصهگویی برای کودکان پلاک ۸ است. همانطور که اشاره شد، برای اثربخشی یک قصه باید راه و رسم قصهگویی خوب را یاد میگرفتیم و قصهی خوب را میشناختیم. به همین علت به فکر برگزاری کلاسهای آموزشی قصه گویی برای مربیان با یک استاد کاربلد افتادیم! و چه کسی متخصص تر و پرحوصله تر در این حوزه، جز استاد مصطفی رحماندوست عزیز؟! از ایشان خواستیم و آقای رحماندوست عزیز هم با مهربانی و لبخند همیشه شان درخواستمان را اجابت کردند تا به مدت ۵ هفته، هر سه شنبه صبح در کنار مربیان و مددکاران پلاک ۸ باشند برای تربیت قصه گوهایی حرفه ای.
-
در این پنج هفته چه گذشت؟!
هفته اول به آشنایی با معیارهای شناخت و تناسب یک قصه برای ردههای مختلف سنی یک کودک گذشت. در هفته دوم یاد گرفتیم که قصه ی خوب را چه طور بشناسیم و برای انتخاب یک داستان به چه چیزهایی توجه کنیم. فهمیدیم که این کافی نیست که یک قصه به دل ما بنشیند چون قطعاً دید یک بزرگسال و یک کودک زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد و برای انتخاب یک داستان خوب باید خودمان را جای کودکانمان بگذاریم یا بهتر بگوییم، خودمان کودک شویم!
هفته های سوم و چهارم به آموزش و تمرین روشهای مختلف قصه گویی اختصاص داده شد و مثل هر کلاس دیگری، مشق و تکلیف هم برای مربیان ما کم نبود. ابتدای هر جلسه به تمرین گفتن یک قصه ی منتخب توسط هر مربی میگذشت تا اشکالات کار رفع شود.
و اما شیرینی تمام این چهار هفته به کنار، هفته پنجم حتی برای مربیان بزرگسال ما هم رنگ و بوی دیگری داشت. چه برسد به کودکان مشتاق به شنیدن قصه ی پلاک۸! دلیلش هم شنیدن قصه از زبان و با بیان خود استاد رحماندوست بود که جلسه آخر را شیرین و حجت را بر تمام جویندگان راه درست قصه گویی در خانه ما تمام کرد.
این داستان ادامه دارد و ما هر روز در بنیاد به دنبال راه های جدیدی برای پرورش بهتر کودکان این خانه هستیم.